خطوط : خط ها
سیم پیام : سیم تلفن
رگبار : باران تند و درشت
تازیانه : رشته از چرم که برای زدن استفاده می شد
آشنا : دوست
تامل کن : فکر کن
تحمل کن : صبر کن
نرمی : مهربانی
ملایم : آرام
آسیب دیده : مجروح
کم کمک : آرام آرام
پا گرفت : استوار شد و رشد کرد
نام یافت : نامیده شد
پیش از آن که : قبل از آن که
پسرک : پسر کوچک
خودرو : ماشین
مسیر : راه
نصحیت : پند و اندرز
احتیاج دارم : نیاز دارم
مطمئن شوی : یقین پیدا کنی
بلافاصله : بدون درنگ و معطلی
سرنگون شدن : واژگون شدن
مراقبت کردن : نگهداری
محصول : حاصل

پیمودن مسافتی : طی کردن راهی
ویلون : ساز موسیقی
به دل پسرک نشست : کنایه پسرک از آن صدا خوشش آمد
مایل بود : میل داشت
مدارک : مدرک ها و درجه های علمی
غلام : بنده
محنت : رنج ، درد
نیازموده : تجربه نشده
در نهاد : آغاز کرد
ملاطفت : مهربانی
ملک : پادشاه
آزرده : رنجیده
حکیمی : طبیبی
طریق : راه و روش
خامش : مخفف خاموش و ساکت
غایب : پایان ، نهایت
کرم : لطف
باری چند : چند باری
غوطه خورد : غرق شد
جامه : لباس
سکان : وسیله ای برای هدایت کشتی
برآمد : بالا آمد وارد کشتی شد
پسندیده آمد : پذیرفت
حکم : دانش ، دلیل خردمندانه

معنی کلمات درس پانزدهم فارسی پنجم + شعر کاجستان
معنی کلمات درس پانزدهم فارسی پنجم + شعر کاجستان معنی درس پانزدهم فارسی پنجم معنی شعر کاجستان فارسی پنجم در کنار خطوط سیم پیام / خارج از ده، …

,