۱- در کنار خطوط سیم پیام *** خارج از ده، دو کاج روییدند
مفهوم: در کنار سیم های مخصوص پیام در خارج از روستا، دو کاج روییدند. )سبز شدند و رشد کردند.(
۲- سالیان دراز، رهگذران *** آن دو را چون دو دوست میدیدند
مفهوم: سالهای طولانی، عابران و رهگذران، آن دو کاج را مثل دو دوست میدیدند.
۳- روزی از روزهای پاییزی *** زیر رگبار و تازیانه ی باد
مفهوم: یک روز از روزهای فصل پاییز در زیر رگبار و وزش شدید باد…
۴- یکی از کاج ها به خود لرزید *** خم شد و روی دیگری افتاد
مفهوم: یکی از کاج ها توان و قدرتش را از دست داد و خم شد و روی کاج دیگری افتاد.
۵- گفت: «ای آشنا، ببخش مرا *** خوب در حال من، تأمّل کن»
مفهوم: گفت:«ای کاج آشنا من را ببخش و خوب در احوال من فکر کن»؛
۶- ریشه هایم ز خاک، بیرون است *** چند روزی، مرا تحمّل کن
مفهوم: ریشه های من از خاک بیرون افتاده است، چند روز وضعیّت و حالت مرا تحمّل کن.»
۷- کاج همسایه، گفت با نرمی: *** «دوستی را نمی برم از یاد،
مفهوم: کاج همسایه به نرمی و آرامی گفت: دوستی بین خودم و تو را از یاد نمی برم.
۸- شاید این اتّفاق هم روزی *** ناگهان از برای من افتاد»
مفهوم: شاید یک روز این اتّفاق بهصورت ناگهانی برای من هم بیفتد.
۹-مهربانی به گوش باد رسید *** باد، آرام شد، ملایم شد
مفهوم: این مهربانی دو کاج به گوش باد رسید، باد، آرام، ملایم و سازگار شد.
۱۰- کاجِ آسیب دیده ی ما هم *** کَم کَمک، پا گرفت و سالم شد
مفهوم: کاج آسیب دیدهی داستان ما نیز، آهسته آهسته قدرت گرفت و سالم و تندرست شد.
۱۱- میوه ی کاج ها، فرو می ریخت *** دانه ها ریشه میزدند آسان
مفهوم: میوهی کاجها، به پایین میافتاد و دانه ها به راحتی، ریشه در خاک میزدند.
۱۲- ابر، باران رساند و چندی بعد *** دهِ ما، نام یافت «کاجستان»
مفهوم: ابر نیز مدّتی بعد باران را به دانه های کاج رساند، و بعد از آن روستای ما نام «کاجستان» پیدا کرد.