معنی درس سوم صفحه ۳۹ عربی نهم
پل دوستی
مفهوم رنگ ها : فعل ماضی / فعل مضارع / ضمیر ها /فعل امر
۱- کانَ حمیدٌ وَ سعیدٌ أَخَوَینِ.
حمید و سعید دو برادر بودند؛
۲- هُما کانا فی مَزْرَعَهِ قَمْحٍ؛ فی أَحَدِ الْأَیّامِ وَقَعَتْ عَداوَهٌ بَیْنَهُما وَ غَضِبَ الْأَخُ الْأَکْبَرُ «حَمیدٌ» عَلَی الْأَخِ الْأَصْغَرِ «سَعیدٍ» وَ قالَ لَهُ:
در یک مزرعه گندم در یکی از روزها میانشان دشمنی افتاد و برادر بزرگتر «حمید» به برادر کوچکتر «سعید» خشم گرفت و به او گفت:
۳- «اُخْرُجْ مِنْ مَزرَعَتی.»
از مزرعه من خارج شو
۴- وَ قالَتْ زَوجَهُ حمیدٍ لِزَوجَهِ سعیدٍ: «اُخْرُجی مِنْ بَیتِنا.»
و همسر حمید به همسر سعید گفت: «از خانهمان خارج شو»
۵- فی صَباحِ أَحَدِ الْأَیّامِ طَرَقَ رَجُلٌ بابَ بَیْتِ حمیدٍ؛
در صبح یکی از روزها مردی در خانه حمید را زد،
۶- عِنْدَما فَتَحَ حمیدٌ بابَ الْبَیتِ؛ شاهَدَ نَجّاراًً؛ فَسَأَلَهُ:
وقتی که در خانه را باز کرد، نجاری را دید و از او پرسید:
«ماذا تَطْلُبُ مِنّی؟»
«از من چه میخواهی؟»
۷-أَجابَ النَّجّارُُ: «أَبْحَثُ عَنْ عَمَلٍ؛ هَل عِنْدَکَ عَمَلٌ؟»
نجار جواب داد: «دنبال کاری میگردم، آیا کاری داری؟»