جواب صفحه ۹۷ نگارش ششم

⭕ ۱ متن زیر را در یک بند ادامه دهید و عنوانی برای نوشته ی خود انتخاب کنید
در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتاب خانه نگاه می کردم، ناگهان چشمم به کتاب…..

جواب صفحه 97 نگارش ششم

متن های بیشتر برای این سوال :

موضوع :قرآن
 در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاب قران سال پنجم خورد.چقدر دلم برای قران سال پیشم تنگ شده بود برای همین وسوسه شدم و دوباره ان را برداشتم و در گوشه ای نشستم و شروع کردم به خواندن سوره ای .سوره ای که مرا تا اوج اسمان برد!!!.

موضوع : شازده کوچولو
در اتاق نشسته بودم و به کتاب های کتابخانه نگاه میکردم ناگهان چشمم به کتاب شازده کوچولو افتاد. با اینکه این کتاب را بارها و بارها خوانده بودم اما باز هم وسوسه میشدم که آن را بخوانم ! دل را به دریا زدم و دوباره برش داشتم. و جملات خوب را تکرار کردم که روباه میگفت : جز با چشم دل نمی توان خوب دید . آنچه اصل است از دیده پنهان است. یا یک نفر به تنهایی هیچ چیز نمی داند. این ها جملاتی است که هر روز هم تکرار شود کم است.

⭕ ۲- یکی از حکایت هایی را که تا به حال شنیدهاید، به زبان ساده بنویسید.
یکی از حکایت هایی را که تا به حال شنیدهاید

,