ترجمه درس سوم صفحه ۴۰ عربی نهم

ترجمه درس سوم صفحه ۴۰ عربی نهم۸- فَقالَ حمیدٌ: «بِالتَّأکید؛ عِندی مُشکِلَهٌ وَ حَلُّها بِیَدِکَ
حمید گفت: «البته؛ مشکلی دارم و حل آن در دست توست.»

۹-قالَ النَّجّارُ: «ما هیَ مُشکِلَتُکَ؟»
نجار گفت: «مشکلت چیست؟»

۱۰-أَجابَ حمیدٌ: «ذٰلِکَ بَیتُ جاری؛ هوَ أَخی وَ عَدوّی؛
حمید جواب داد: «آن خانه همسایه‌ام است؛ او برادرم و دشمنم است؛ »

۱۱-اُنْظُرْ إِلَی ذٰلِکَ النَّهْرِ؛ هوَ قَسَّمَ الْمَزرَعَهََ إِلَی نِصفَینِ بِذ‌ٰلِکَ النَّهرِ؛
به آن رودخانه نگاه کن؛ او مزرعه را با آن رودخانه به دو نیم تقسیم کرده است؛

۱۲- إِنَّهُ حَفَرَ النَّهْرَ لِأَنَّهُ غَضْبانُ عَلَیَّ
رودخانه را حفر کرد چون با من قهر بود.

۱۳- عِندی أَخْشابٌ کَثیرَهٌ فِی الْمَخْزَنِ؛ رَجاءً، اِصْنَعْ جِداراً خَشَبیَّاً بَینَنا
چوب‌های بسیاری در انبار دارم؛ لطفاً دیواری چوبی میان ما بساز.»

۱۴- ثُمَّ قالَ لِلنَّجّارِِ: «أَنا أَذْهَبُ إلَی السّوقِ وَ أَرجِعُ مَساءً.»
سپس به نجار گفت: «من به بازار می‌روم و بعد از ظهر بر می‌گردم.»

۱۵- عِنْدَما رَجَعَ حمیدٌ إِلَی مَزرَعَتِهِ مَساءً تَعَجَّبَ کَثیراً؛ 
هنگامی که حمید بعد از ظهر به مزرعه‌اش برگشت خیلی تعجب کرد،

۱۶- النَّجّارُ ما صَنَعَ جِداراً؛ بَلْ صَنَعَ جِسْرا عَلَی النَّهْرِ؛
نجار دیواری نساخت؛ بلکه پلی روی رودخانه ساخت؛

۱۷- فَغَضِبَ حمیدٌ وَ قالَ لِلنَّجّارِ:
سپس حمید خشمگین شد و به نجار گفت:

۱۸- «ماذا فَعَلْتَ؟! لِمَ صَنَعْتَ جِسْراً؟!»
«چه کردی؟! چرا پل ساختی؟!»ترجمه درس سوم صفحه ۴۰ عربی نهم۱۹- فی هذا الْوَقتِ وَصَلَ سعیدٌ وَ شاهَدَ جِسْراً فَحَسِبَ أَنَّ حمیداً أَمَرَ بِصُنْعِ الْجِسْرِ؛ 
در این هنگام، سعید رسید و پلی را مشاهده کرد و گمان کرد که حمید دستور ساختن پل را داده است؛

۲۰- فَعَبَرَ الْجِسْرَ وَ بَدَأَ بِالْبُکاءِ وَ قَبَّلَ أَخاهُ وَ اعْتَذَرَ؛
سپس از پل عبور کرد و شروع به گریه کرد و برادرش را بوسید و معذرت خواهی کرد.

۲۱- ذَهَبَ حمیدٌ إلَی النَّجّارِ وَ شَکَرَہُ وَ قالَ: «أنتَ ضَیفی لِثَلاثَهِ أَیّامٍ»
حمید به سوی نجار رفت و از او تشکر کرد و گفت: «تو برای سه روز مهمان من هستی.»

۲۲- اِعْتَذَرَ النَّجّارُ وَ قالَ: «جُسورٌ کَثیرَهٌ باقیَهٌ؛ عَلَیَّ الذَّهابُ لِصُنْعِها
نجار عذرخواهی کرد و گفت: «پل‌های زیادی مانده است، باید برای ساختن آنها بروم.»

ترجمه متن صفحه 40 درس سوم عربی نهماِثْنانِ لا یَنْظُرُ اللهُ إِلَیْهِما: قاطِعُ الرَّحِمِ وَ جارُ السّوءِِ.
از سخن فرستاده خدا: «دو چیز است که خداوند به آنها نگاه نمی‌کند؛ جدا کننده فامیل و همسایه بد.»

,