ترجمه درس دوم صفحه ۲۳ عربی نهم

ترجمه درس دوم صفحه ۲۳ عربی نهم

۱- رَجَعَ سَجّادٌ مِنَ الْمَدرَسَهِ حَزیناً؛
سجاد با ناراحتی از مدرسه برگشت؛

۲- عِنْدَما جَلَسَ عَلَی الْمائِدَهِ مَعَ أُسْرَتِهِ،
وقتی که (هنگاهی که) همراه خانواده اش بر سر سفره غذا نشست.

۳- بَدَأَ بِالْبُکاءِ فَجْأَهً وَ ذهََبَ إلِیَ غرُفتَِهِ؛ ذهََبَ أبَوهُ إلَِیهِ وَ تَکَلَّمَ مَعَهُ وَ سَأَلَهُ:
ناگهان شروع به گریه کرد و به اتاقش رفت؛ پدرش نزد او رفت و با او صحبت کرد و از او پرسید:

۴- «لِماذا ما أَکَلْتَ الطَّعامَ؟!»
برای چه (چرا )غذا نخوردی؟!

۵- أَجابَ: «هَلْ تَعْرِفُ صَدیقی حُسَیناً؟»
جواب داد: «آیا دوستم حسین را می‌شناسی؟»

۶- قالَ: «نَعَم؛ أَعْرِفُهُ؛ هوَ وَلَدٌ ذَکیٌّ وَ هادِئٌ. 
گفت: «بله» او را می‌شناسم؛ او پسری باهوش و آرام است

۷- ماذا حَدَثَ لَهُ؟»
چه اتفاقی برایش افتاده است؟

۸- أَجابَ سَجّادٌ: «هوَ رَقَدَ فِی الْمُسْتَشفیٰ؛ صَدَمَتْهُ سَیّارَهٌ؛
سجاد جواب داد: او در بیمارستان بستری شد؛ با ماشین برخورد کرده است؛

۹- وَقَعَتِ الْحادِثَهُ أَمامی
«تصادف جلوی من اتفاق افتاد؛

۱۰- عِندَما شاهَدْتُهُ عَلَی الرَّصیفِ الْمُقابِلِ؛ نادَیْتُهُ؛
هنگامی که اورا برروی پیاده روی مقابل دیدم او را صدازدم ؛

۱۱- فَقَصَدَ الْعُبورَ بِدونِ النَّظَرِ إلَی السَّیّاراتِ و مِنْ غَیْرِ مَمَرِّ الْمُشاهِ؛
هنگامی که او را در پیاده روی مقابل دیدم ؛ صدایش کردم ؛ پس تصمیم گرفت بدون نگاه کردن به ماشین ها و از غیر گذرگاه پیاده(خیابان) عبور کند.

۱۲- فَاقْتَرَبَتْ مِنْهُ سَیّارَهٌ وَ صَدَمَتْهُ. کانَتْ سُرعَهُ السَّیّارَهِ کَثیرَهً.»
ماشینی به او نزدیک شد و با او برخورد کرد .سرعت ماشین زیاد بود.ترجمه درس دوم صفحه ۲۳ عربی نهم

۱۳- قالَ أَبوهُ: «کَیْفَ حالُهُ الْآن؟»
پدرش گفت: «حالا حالش چطور است؟»

۱۴- قالَ سجّادٌٌ: «هوَ مَجروحٌ.»
سجاد گفت: «او زخمی است.»

۱۵- فِی الْیَومِ التّالی طَلَبَ الْمُدَرِّسُ مِنْ تَلامیذِهِ کِتابَهَ قَوانینِ الْمُرورِ 
در روز بعد معلّم از دانش آموزانش خواست قوانین راهنمایی رانندگی را بنویسند

۱۶- وَ رَسْمَ إشاراتِ الْمُرورِ فی صَحیفَهٍ جِداریَّهٍ و رِعایهَ الْأَعمالِ الصَّحیحَهِ فِی الشَّوارعِ و الطُّرُقِ.
و علامت های راهنمایی و رانندگی( گذر کردن) را در یک روزنامۀ دیواری بکشند .و کارهای درست را در خیابان ها و راه ها رعایت کنند.

۱۷- ثُمَّ أَخَذَ الْمُدیرُ تَلامیذَ الْمَدرَسَهِ إِلَی مِنطَقَهِ تَعلیمِ الْمُرورِ.
سپس مدیر دانش آموزان را به منطقه آموزش راهنمایی و رانندگی برد.

۱۸- و بَعْدَ یَومَینِ جاءَ شُرطِیٌّ إلِیَ الْمَدرَسَهِ مِن إِدارَهِ الْمُرورِ لِشَرْحِ إشاراتِ الْمُرورِ وَ طَلَبَ مِنهُم الْعُبورَ مِن مَمَرِّ الْمُشاهِ.
و بعد از دو روز پلیس راهنمایی و رانندگی برای توضیح علامت های راهنمایی و رانندگی به مدرسه آمد و از آن‌ ها خواست که از محل عبور پیاده عبور کنند.

۱۹- کَتَبَ التَّلامیذُ صَحیفَهً جِداریَّهً وَ رَسَموا فیها عَلاماتِ الْمُرورِ وَ شَرَحوا مَعانیَها.
دانش‌آموزان یک روزنامهٔ دیواری نوشتند و در آن علامت‌ های راهنمایی و رانندگی را کشیدند و معانی آن را توضیح دادند.

,
  1. Younes گفت:

    عالی واقعا دستشون درد نکنه درجه یکه ???❤️❤️❤️