جواب کارگاه نویسندگی صفحه ۷۹ نگارش ششم

۱ خاطره ی اوّلین روز مدرسه و پیدا کردن اولیّن دوست خود را در دو بند بنویسید.
کارگاه نویسندگی صفحه 79 نگارش ششمپاسخ شماره ۲: روز اول مدرسه یا مادرم به سمت مدرسه حرکت کردیم آنجا با دوستم که در پیش دبستانی آشنا شدم در یک مدرسه بودیم و ما خوشحال بودیم خلاصه برای کلاس چهارم از هم جدا شدیم ولی در یک مدرسه دیگر با یک دختر آشنا شدم اون زهرا بهرامی بود که الان که کلاس شیشمم با هممیم و از هم جدا نخواهیم شد.

پاسخ شماره ۳: من ابتدا وقتی که به کلاس رسیدم میز یکیمونده به اخر نشستم یک بغل دستی پرو داشتم وقتی اسمم راخواندند فکر کردم می خواهند دعوام کنند اما بعد از دوبار گفتم حاضر زنگ تفریح خورد من با خواهرم رفتم که دوست هایی داشت که من را فقط بغل می کردند خواهرم رفت و من را با دوست هایش تنها گذاشت من با دوست های خواهرم خیلی بازی کردم بدین ترتیب دوست های خواهرم دوست های من هم شدند.

۲ ضرب المثل «تا پول داری رفیقتم، قربان ِ بند کیفتم»  را در چند سطر توضیح دهید
یعنی بعضی از دوستان فقط به فکر منافع خودشان هستند و به فکر شما نیستند و فقط با چرب زبانی شما را گول میزنند و شما نباید با آنجور دوستان دوست باشید .

درس چهاردهم

,