ترجمه صفحه ۲۱ و ۲۲ با جواب

New Words & Expressions – کلمات و عبارات جدید

A. Look, Read and Practice.
Hamid sits on the sofa and watches TV all the time.
حمید همه‌ی مواقع روی کاناپه مینشیند و تلویزیون تماشا میکند
My grandfather feeds the pigeons in the park every morning.
پدربزرگ من هر روز صبح در پارک به کبوترها غذا میدهد
Dad really shouted at me when I didn’t do my homework.
وقتی من تکلیفم را انجام ندادم پدرم واقعاً سرم داد زد
We have to speak louder, because my grandmother is hard of hearing.
ما باید بلند تر صحبت کنیم چون مادربزرگم مشکل شنوایی دارد
Ferdowsi was born in a village near Toos.
فردوسی در روستایی نزدیک توس به دنیا آمد.
My uncle went to his son and hugged him.
عموی من به سمت پسرش رفت و او را در آغوش گرفت.
My little sister sits on my mother’s lap all the time..
خواهر کوچکم همیشه روی دامان مادرم می نشیند.

,